همینجوری

 
 

پاییز 88

وه که راه همچنان باقیست ، راهی که رفتنش هویت می خواهد و نرفتنش اجابت.

تا بی نهایت

هویت تمام بی هویتیهایی که خود قلم زده ایم، از برای نداشتن فقر و اجابتی از بی اجابتیهایی که دنیا برایمان سبد، سبد بغض هدیه کرد.

تا غصه قصه های نخوانده مان را تا آخر، آخر دنیا با خود در تیک تاک های نفس گیری که شمرده ایم؛ تکه تکه و نفس نفس بخوریم و دم نزنیم از بی عدالتی های آزادی که بیکدیگر جفا داده ایم.


تا کور سوی طلوع عشق را در پاییز همیشه ها خاموش کنیم و بنده ای شویم از عادت و تکرار و زندگی بی حضور عشق!


و دل خوش داریم به اینکه راه همچنان باقیست ... !

چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۸ ۵:۳۹ بعدازظهر     پدرام


 

غصه می خورم

غصه می خورم


مجسمه آزادی و فرشته عدالت


از خود زندگی
از برای زندگی
از تمام بی هویتی های زمین


غصه می خورم ، دلم گرفته است از نفهمیدن هایی که گریبان دنیا را گرفت
غصه می خورم بخاطر خیلی چیزها

بخاطر فقر
بخاطر خشک شدن قلم !

بغض می کنم از بی اجابتی

آیا تا آخر دنیا زمان اینگونه است ؟

بغض می کنم از بی عدالتی
ازبی رونقی
چنگ میزنم به تار و پود عبور
مستاصل می شوم از بی حرمتی

حیران می مانم از خویشتنم


و خواهم لرزید بر طلوع نیامده بی حضور عشق


وه که راه همچنان باقیست ...

پ.ن: نویسنده: صبا

دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۸ ۱۰:۲۹ قبل‌ازظهر     پدرام


 


صفحه اصلي نويسندگان سايت موزيك ايميل به پدرام


PedruM


MinI mAAl PelL MelL BloG


مهندس امير - مهندسي صنايع

مهندسی صنایع و مقالات - ie313


Design by IE313